از لایههای زیادی عبور کردم. موفقیت، جاهطلبی، افسردگی، سکوت.
از بیرون، همه چیز عادی به نظر میرسید. ولی در درونم همیشه یه چیزی کم بود.
چند سال پیش، فشار این “کم بودن” باعث شد از درون تَرَک بردارم.
و دیدنِ واقعیت از درون این تَرَک شروع شد.
چیزی که اتفاق افتاد یک لحظهی “ساتوری” یا روشن ضمیری نبود.
خیلی آهسته، خام و ناقص و البته واقعی بود. شبیه به یک یادآوری بود.
اگه میخواید بیشتر دربارهی این مسیر و داستان پشتش بدونید، این بلاگ رو بخونید.
نتیجهی اون ترک، به اضافهی سالها مطالعه، تأمل، و خودمشاهدهگری، کمکم تبدیل شدن به دو تا کتاب:
اولی، کتابی هست کوتاه و ساده دربارهی “تفکر انتقادی” (حدود ۳۵هزار واژه.)
کتابی برای شفافتر دیدن، آزادانهتر اندیشیدن و آمادهسازی ذهن برای مواجههی عمیقتر با کتاب اصلی و البته سایر گفتگوهای فلسفی و روزمره.
دومی، کتابی هست با عنوان “بودن” (محور اصلی این پروژه.)
سفری بلندتر (حدود ۲۱۵هزار واژه) که طی سالها نوشته شده.
“بودن” کتابی نیست برای راه حل و پند و اندرز دادن.
بلکه بازگشتی آرام هست.
از توهم به حضور.
از شدن به “بودن”.
از زندگی برای دیگران به آفرینش زندگیِ خود. ساده، رها، بیادعا.
توی این سایت، دارم این دو تا کتاب رو آروم آروم از فارسی به انگلیسی ترجمه میکنم، هر هفته چند صفحه.
نه عجلهای دارم و نه بازاریابیای در کار هست.
توی مسیر ترجمه، بعضی بخشها رو به صورت وبلاگ و بعضیهای دیگه رو به صورت جملاتی کوتاه، نقلقول، تأمل و یادآوری توی این سایت و یا اینستاگرام منتشر میکنم.
تمام این فرایند ممکن هست یک یا دو سال طول بکشه. شاید هم بیشتر. قدمزنان، بیعجله.
در طول مسیر، گاهی ممکنه مطالبی شبیه به تأملاتِ شخصی خودم رو هم بنویسم و منتشر کنم. تکههایی از زندگی در همین مسیر.
باعث افتخار و دلگرمی من خواهد بود، اگر این مسیر رو با هم قدم بزنیم.
نه برای رسیدن، بلکه برای بازگشتن.
با مونو “باشید.” 🔔